شاه عباس بی گمان پادشاه بزرگی بود ولی وقتی می گوییم یک شاه ، بزرگ یا کبیر بوده این بیان به معنای فاسد یا مستبد نبودن او نیست . منظور آن است که اگر شاهان به طور معمول بیش از شصت درصد یا هفتاد درصد فاسد و جنایتکار بودند او کمتر از چهل یا سی درصد فاسد و قلدر بوده و خدمات و فوایدش بر فساد و زیانباری هایش می چربید . این یعنی "همه چیز را خاکستری دیدن و سیاه و سفید مطلق ندیدن ". سنگدلی شاه عباس نسبت به کتایون که ملکه یی گرجی و مسیحی و بسیار مومن بوده از این دست است . آنگونه که در ص 188 کتاب سیاحت نامه ی شاردن جلد دوم آمده :" ماریان یا کتایون مادر تهمورث که در بند شاه عباس بود به نزد شاه عباس آمد و خود را برای عفو فرزندش به پای او انداخت . شاه عباس عاشق کتایون شد زیرا کتایون با وجود سالخوردگی هنوز هم زیبا و رعنا می نمود . کتایون ... با یک شهامت و شجاعت بی نظیری که از زنان گرجی کاملا به دور است پیشنهاد شاه برای ازدواج را رد کرد . شاه عباس به خشم آمد و دو نواده ی بی گناه او را که دو طفل معصوم بودند خواجه ساخت و به امام قلی خان فرمانروای شهر دستور داد که به هر وسیله ی ممکن کتایون را که یک زن مومن و مسیحی بود وادار به ترک دین خویش و وصلت با او کند . کتایون با شهامت و شجاعت خارق العاده یی در مقابل هر گونه زجر و شکنجه ، چوب و چماق ،تازیانه و شلاق ، آتش و آهن و داغ مقاومت ورزید و هشت سال تمام این فجایع شنیع را تحمل کرد و سرانجام بر شعله ی زغال های افروخته جان به جان آفرین سپرد .
پرسه در تاریخ ...برچسب : نویسنده : parsehtara بازدید : 219